دوباره دلم برات تنگ شده دوباره دلم بی پروا برات پر میکشه میدونم برای چیه ..... قصه ی من و روزهای گذشته قصه ی کهنه ی تنهایی امروز منه اگه تو خاطره هام رنگ نفسهات جاریه اگه جز رنگ نگاه اون روزها یادگار دیگه ای برام نمونده اگه این روزها برام رنگ اسمون ابریه برای اینکه تو رو تو روزهای گذشته جا گذاشتم
سلام عموزاده ی عزیز
چه قشنگ نوشتی
یه حسی توش بود
یه حس آشنا
تبریک می گم
زیباست
سربلند باشی
سلام . خوبی ؟ قشنگ نوشتی / اولین باره که می یام اینجا . دلم نیومد نظر نداده برم . قربانت ...سهیل از وبلاگ گروهی دوست دارم ... به امید دیدار
ب
سلام
دختر عموی عزیز ؛ هر چی خوندم و تکرارش کردم نتونستم اشتباهشو بفهمم
می شه راهنمایی کنی ؟
:)
سربلند باشی
سلام
:)
ممنون
...
سلام
بازم ممنون
در مورد کامنتهات تو پستای بعدیم حتما می نویسم :)
( هم کامنت پست جدیدم هم کامنتهای پست قبلیم
سربلند بمونی دختر عموجان