دوباره دلم برات تنگ شده 
دوباره دلم بی پروا برات پر میکشه
میدونم برای چیه .....
قصه ی من و روزهای گذشته
قصه ی کهنه ی تنهایی امروز منه

اگه تو خاطره هام رنگ نفسهات جاریه
اگه جز رنگ نگاه اون روزها  یادگار دیگه ای برام نمونده
اگه این روزها برام رنگ اسمون ابریه
برای اینکه تو رو تو روزهای گذشته جا گذاشتم
نظرات 6 + ارسال نظر
مسیح چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:17 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام عموزاده ی عزیز

چه قشنگ نوشتی

یه حسی توش بود

یه حس آشنا

تبریک می گم

زیباست

سربلند باشی

سهیل چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:47 ق.ظ http://loveyou.blogsky.com

سلام . خوبی ؟ قشنگ نوشتی / اولین باره که می یام اینجا . دلم نیومد نظر نداده برم . قربانت ...سهیل از وبلاگ گروهی دوست دارم ... به امید دیدار

هادی چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:58 ق.ظ http://shiz.blogsky.com

ب

مسیح پنج‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:52 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

دختر عموی عزیز ؛ هر چی خوندم و تکرارش کردم نتونستم اشتباهشو بفهمم

می شه راهنمایی کنی ؟

:)

سربلند باشی

مسیح پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:47 ب.ظ

سلام

:)

ممنون

...

مسیح دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:26 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

بازم ممنون

در مورد کامنتهات تو پستای بعدیم حتما می نویسم :)

( هم کامنت پست جدیدم هم کامنتهای پست قبلیم

سربلند بمونی دختر عموجان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد